فیلم های پیکسار برخی از بزرگترین فیلم هایی هستند که تاکنون ساخته شده اند ، انیمیشن شده اند و یا در غیر این صورت ، و دلیل روشن بودن آن: همه افراد درگیر حدود پنج سال و هر لحظه آخر را به بهترین شکل ممکن انجام می دهند. در بین 21 فیلم ، فقط تعداد معدودی وجود داشته است و برای روشن شدن اینکه یک معصومیت طبق استانداردهای پیکسار هنوز یک فیلم مستحکم توسط هر متریک دیگر است.


با این حال ، از آنجا که تقریباً همان گروه از افراد در حال ساخت این فیلمها هستند ، پیکسار آنچه را که شما ممکن است یک سبک خانه قوی بنامید ، توسعه داده است. بسیاری از این فیلم ها دنیاهای پنهانی پر از موجودات عجیب و غریب دارند که با این وجود مانند انسان های مدرن رفتار می کنند. بیشتر اینها سقوط از فیض و تلاش برای رستگاری است. همچنین ، آنها تقریباً درمورد مرگ ، از یک طریقه یا دیگری ، متفاوت هستند.


البته ، دلیل پیکسار ادامه دادن به همین نوع داستانها به این دلیل است که آنها کار می کنند. و احتمالاً ، آنها فقط ساخت این فیلم ها را برای همیشه ادامه خواهند داد ، و به همین ترتیب در سال 2050 ، هنگامی که خانواده ای از آمبول های اسیر آموخته می شوند که چگونه ارتباط برقرار کنند ، هنگامی که دو سیارک در حال گذر عاشق می شوند ، یا وقتی یک ژاکت افسرده با یک جفت پر شور دوست می شوند. از bluejeans ، شما قادر خواهید بود به درک نحوه رسیدن به اینجا. در اینجا راهنمای شما برای اتفاقاتی که در هر فیلم پیکسار اتفاق می افتد آورده شده است.


چه می شود اگر "پر کردن جای خالی" احساساتی داشته باشد؟

WALL-E


در سال 1986 ، پیکسار استعدادی برای به وجود آوردن چیزهای بی جان در زندگی داشته است. اولین فیلم بلند آنها ، داستان اسباب بازی ، عشق خود را به غیرانسانی به عنوان یک عنصر اصلی هویت استودیو تقویت کرد.


به نظر می رسد فرمول پیکسار برای انتخاب یک فرضیه برای فیلمهای خود چیزی را در نظر گرفته است که معمولاً تصور نمی شود "یک شخص" است و با آن رفتار می کند که گویی یک انسان است و دارای طیف کاملی از احساسات پیچیده و کثیف است. اگر اسباب بازی ها احساساتی داشته باشند چه می شود؟ اگر اشکالات دارای احساس باشند چه می شود؟ اگر هیولا احساساتی داشته باشد چه می شود؟ آیا این ماهی ، اتومبیل ، ربات ، دایناسور یا مرده باشد ، این سؤال در مورد "اگر" پر کردن جای خالی "چه احساسی داشته باشد؟" در قلب اکثر فیلمهای پیکسار نهفته است.


این یک تقابل واضح با روش انجام دیزنی است ، یعنی گرفتن یک افسانه پیشگویی ، اضافه کردن آهنگ ها ، برش دادن همه چیزهای عجیب و غریب و پایان دادن به آن خوشی. پیکسار به جای اینکه یک داستان کلاسیک را از قبل بشناسد ، تمایل دارد چیزهایی را که ما معمولاً از آنها بی ارزش نیستیم ، بگیرد و سپس به ما نشان می دهد که اگر می دانید چگونه آن را خوب بگویید ، هر داستان ارزش گفتن دارد. این خط فکری خاص سرانجام با Inside Out در سال 2015 به نتیجه منطقی خود رسید که در نهایت جرات پرسیدن این سؤال را داشت: "اگر احساسات احساساتی داشتند ، چه می شد؟"


شخصیت های پیکسار در حال آمدن هستند

پشت و رو


فیلم های پیکسار با شخصیتی آغاز می شوند که نسبتاً خوشحال هستند و کنترل جهان خاص خود را دارند . به جز یک مشکل. مانند قهرمانان تراژدی یونان ، شخصیت های پیکسار نقص غم انگیز نیز دارند و از لحظه ای که فیلم باز می شود ، این نقص مخفیانه در حال خوردن آنهاست و باعث می شود که آنها و اطرافیان از هرچه خوشحال تر باشند.


مارلین و پسرش نمو آشکارا یکدیگر را دوست دارند ، اما مارلین نیز با حفظ امنیت نمو در حد وسواس و وسواس وسواس دارد. جوی برای حفظ سلامتی رایلی یک کار نسبتاً خوب انجام می دهد ، اما او هر زمان که رایلی هیچ احساسی به غیر از خوشبختی تجربه کند ، نمی تواند آن را تحمل کند. وودی رهبر خوبی برای اسباب بازی های همکار خود است ، اما او همچنین مخفیانه وحشت دارد که روزی او را با کسی جدیدتر و خنک تر جایگزین می کند.


سرانجام این عیب باعث می شود قهرمان ما مرتکب اشتباه بزرگی شود. نیاز کارل به حافظه الی باعث می شود که وی به طور تصادفی به مردی که در خطر ویران کردن صندوق پستی وی است آسیب برساند. تمایل فلیک برای نشان دادن اختراعات خود باعث می شود تا او مواد غذایی مورد نظر ملخ ها را از بین ببرد. احساسات عظیم و باورنکردنی ارتباطی آقای باورنکردنی باعث می شود که او به دوستان بگوید ، "من تنها کار می کنم." این یک اشتباه سرانجام خواهد دید که شخصیت خاتمه یافته در جهنم شخصی خود خاتمه می یابد ، و این یک جهنم کاملاً از خود ساختگی خواهد بود. هرچه مشکل بزرگ فیلم به پایان برسد ، این تقصیر خود قهرمان ما خواهد بود.


دنیایی پنهان آشکار شد

زندگی اشکال


وی در سخنرانی انیماتور پیکسار دیو مولین ، لیستی از مواد تشکیل دهنده را تشریح کرد که به عقیده وی دلیل این است که فیلمهای پیکسار اینقدر لکه دار هستند. یکی از عناصری که وی در آن ذکر کرد "تنظیم" بود و گفت: "این فیلم نیاز دارد تا بینندگان را به مکانی منتقل کند که هیجان انگیز و جدید باشد." عنصر دیگری که او ذکر کرد "انیمیشن" بود. وی گفت: یک فیلم انیمیشن "باید خواستار انیمیشن شدن باشد و از پتانسیل کامل انیمیشن استفاده کند." این دو عنصر منجر به این می شود که پیکسار تصمیم بگیرد داستان های خود را در دنیایی تنظیم کند که مخاطبان قبلاً هرگز ندیده اند ، و در برخی موارد ، هرگز نمی توانند آن را ببینند.


بعضی اوقات این دنیاها برای شخصیت های داستان جدید هستند و گاهی اوقات آنها فقط برای ما جدید هستند اما فارغ از این ، پیکسار دنیاهای پنهان را قبلاً می گیرد و آنها را برای اولین بار به ما نشان می دهد. در دوره مدرن ما ، جایی که تقریباً اینچ از زمین توسط ماهواره ها نقشه برداری شده است ، مکانهای جدید زیادی برای نمایش داستان باقی نمی ماند. شاید به همین دلیل باشد که تنظیمات فیلمهای پیکسار درذهنی در ذهن یک نوجوان ، پایین اقیانوس ، دنیایی که دایناسورها هرگز از بین نرفتند ، و دنیایی که هیولا از آنجا سرچشمه می گیرند ، کلافه شود. پیکسار می خواهد چیزی را که قبلاً ندیده اید نشان دهد ، و آنها می خواهند شما را به مکانهایی منتقل کنند که با اجرای زنده نمی توانند شما را به آنجا برسانند.


یک ترسناک همدلی را یاد می گیرد

در جستجوی نمو


نوع خاصی از شخصیت ها وجود دارد که بعد از فیلم Pixar در فیلم Pixar به نمایش در می آید. آنها اعتماد به نفس دارند ، آنها صالح هستند و به طور پنهانی از همه اطرافیان خود متنفر هستند. ما در مورد وودی ، مارلین ، کارل فردریکسون ، مریدا ، جوی ، لایتنینگ مک کوئین و آقای باورنکردنی صحبت می کنیم. مطمئناً ، آنها ممکن است در کارهایی که انجام می دهند بهترین باشند ، اما در پایان روز ، آنها کاملاً تنها هستند و از آنجا که هنوز تنها یک نفر هستند ، موارد خاصی وجود دارد که تا زمانی که آنها نتوانند انجام دهند. بیاموزید به شخص دیگری اجازه دهید


در ابتدای فیلم ، این واقعیت که قهرمان ما یک شوخی بزرگ است کم و بیش نامرئی است ، زیرا هیچ کس آنها را به چالش نمی کشد. سپس این تیم با کسی دیدار می کند که در ابتدا به نظر نمی رسد به همان اندازه شایسته باشد ، کسی که کاملاً آن را برکنار می کند. این Buzz Lightyear ، Dory ، Russell ، Queen Elinor ، Sadness ، Denizens of Radiator Springs و تمام خانواده آقای Incredible است. مطمئنا ، آنها خوب و همه هستند ، اما آنها واقعاً آن را نمی گیرند. همانطور که ممکن است مارلین یا آقای باور نکردنی بیان کنند ، "من تنها کسی هستم که می توانم این کار را انجام دهم ، و من باید به تنهایی این کار را انجام دهم."


همانطور که تصور می کنید ، تا پایان فیلم ، بعد از اینکه آنها بارها شکست می خورند ، سرانجام قهرمان ما راه سختی را می آموزد که آنها نمی توانند خودشان این کار را انجام دهند. با این حال ، این یک ضرر نیست ، زیرا یک بار یاد می گیرند به شخص دیگری اعتماد کنند ، قهرمان ما می تواند کارهای بیشتری را انجام دهد که تاکنون با کمک دوستان خود تصور می کردند.


جان راتزنبرگر در هر فیلم پیکسار نشان می دهد

Monsters، Inc.


با توجه به اینکه فیلمهای Pixar جزو موفق ترین فیلمهای انیمیشن در همه زمان ها هستند ، این استودیو می تواند تقریباً هر بازیگر بزرگی را که می خواهد در حال حاضر استخدام کند. و حتی اگر آنها به طور معمول برگه تماس خود را با لیست های هالیوود A جمع می کنند ، همیشه یک مکان قدیمی را برای یک دوست قدیمی ذخیره می کنند. در هر فیلم پیکسار از همان ابتدا ، در بعضی مقاطع قرار است شخصیتی توسط جان راتزنبرگر ابراز شود.


قبل از کار با پیکسار ، راتزنبرگر بیشتر به خاطر بازی کردن کارگر پستی Cliff Calvin در Cheers sitcom شناخته شده بود. با این حال ، بعد از اینکه در نقش او به عنوان Hamm in Toy Story (آن را به عنوان Hamm در Toy Story) از پارک بیرون کشید (و به پایان رسید که او واقعاً پسر خوبی برای پیوستن به او بود) ، Ratzenberger به سرعت تبدیل به جذابیت خوش شانس این استودیو شد.


احتمالاً پیکسار از سال 1995 به تازگی او را در یک غرفه ضبط نگه داشته است. چگونه دیگر او می توانست بیش از دوجین شخصیت مختلف را در 21 فیلم بازی کند ، از جمله یک کک ، یک نیمه اتومبیل ، یک مکان ، یک سرپرست ، یک پیشخدمت ، یک مدرسه ماهی ، یک اسکلت ، یک کارگر ساخت و ساز ، یک ولوچراپتور و موارد دیگر؟ اندرو استنتون ، کارگردان Finding Nemo و WALL-E گفته است: "او بازیگر شخصیت نهایی پیکسار است. . داشتن او در هر فیلم مانند ماجرای هیچکاک ما است."


ما عاشق گوش دادن به آن هستیم که صدای بسیار قابل تشخیص راتزنبرگر در هر فیلم جدید ظاهر شود ، اما امیدواریم پیکسار به او اجازه دهد هر چند وقت یکبار از استودیو خارج شود تا حداقل بتواند خورشید را ببیند.


شرورها تفاوت چندانی با قهرمانان ندارند

کوکو


فیلم های پیکسار همیشه یک آنتاگونیست سنتی ندارند ، اما هر وقت به آنها احتیاج داشت ، نویسندگانشان نشان می دهند که آنها واقعاً می دانند که چگونه می توانند یک شرور خاطره انگیز را بسازند. سندرم یک سرپرست عالی آرکتیپ است ، و نشان از سمت بد ارنستو دو لا کروز کاملاً سرد است. چار مانتز و ارتش او با سگهای مکالمه برای برخی از آنتاگونیست های بسیار جالب و جذاب به وجود می آورند ، و خرس Lots-o-Huggin دقیقاً در آنجا با جوکر به عنوان یکی از شرورترین تبهکاران تاریخ سینما قرار دارد. بنابراین راز شرورهای پیکسار چیست؟


آنچه که هر شرور پیکسار با هم مشترک است این است که در بعضی مقاطع آنها بسیار قهرمان بودند. دقیقاً مثل شخصیت اصلی curmudgeonly ما ، آنها درسی داشتند که برای یادگیری لازم داشتند. اما آنجا که قهرمان ما هنوز در مورد آن حصار است ، شرور آشکار مدتها پیش حقیقت را رد کرد و در عوض نقص کشنده آنها را پذیرفت. این سندرم پس از رد شدن توسط آقای باور نکردنی مورد انتقام قرار گرفت ، ارنستو دو لا کروز شروع به ارزش گذاری موسیقی بیشتر از خانواده اش کرد ، چار مونتز همچنان تعقیب و گریز را دنبال می کرد و هرگز یاد نمی گرفت که "چیزهای خسته کننده" را دوست داشته باشد ، و لوتسو از این باور جلوگیری کرد که عشق بین کودکان است. و اسباب بازی ها واقعی هستند


آنچه این افراد شرور را بسیار خوب می کند این است که ، تا آخرین لحظه های آنها ، خیلی به بچه های خوبی نزدیک هستند ، اما در عین حال ، به طور قطعی اینگونه نیستند. آنها اغلب قاتل هستند. متأسفانه ، این آدمهای بد معمولاً مدت زیادی صرفه جویی در گذشته هستند ، اما ملاقات با آنها فقط تماس بیداری است که قهرمانان سرسخت ما باید نهایتا راه خود را تغییر دهند.


همیشه یک سوت مرگ وجود دارد

داستان اسباب بازی 3


با توجه به اینکه این فیلم ها به ظاهر بچه ها هستند ، تعجب می کنید که چند فیلم پیکسار وجود دارد که با یک روش بسیار محوری با مرگ سر و کار دارند. مرگ و میر ، عزاداری و پستی غیرقابل اجتناب استزمان همه در قلب فیلم هایی مانند Toy Story 3 ، Up ، Inside Out و Coco قرار دارد. حتی The Incredibles تعداد بدن بسیار ناگهانی تکان دهنده ای دارد.


شخصیت های پیکسار مرتباً یا به طور دائم همه چیزهایی را که دوست دارند از دست می دهند و باید یاد بگیرند که آن ضرر را بپذیرند و ادامه دهند. برای چند ساعت ، آقای باور نکردنی فکر می کند که خانواده وی توسط سندروم کشته شده اند. مارلین در ابتدای یافتن نمو همسر و همه فرزندان خود را از دست می دهد ، و کمی برای رسیدن به انتها فکر می کند که نمو نیز درگذشت. و برای یک دقیقه ، حتی سولی فکر می کند که بو به یک مکعب خرد شده است. اگر یک شخصیت پیشکسوت Pixar هستید ، معمولاً باید حداقل یک عضو خانواده یا یکی از دوستان خود را قبل از پایان خوش خود عزادار کنید. پاره کردن. بینگ بونگ.


بلک اسنایدر ، نویسنده فیلمنامه نویسی ، در این فیلمنامه به این ضرب و شتم اشاره کرد ، وقتی که قهرمان در پایین ترین نقطه خود قرار دارد ، به عنوان لحظه "همه گم شده است" این درست قبل از اوج رخ می دهد ، هنگامی که قهرمان معتقد است که همه چیز را برای همیشه از دست داده اند. در این لحظه ، او می گوید اگر نمی خواهید شخصیت بمیرد ، باید حداقل تصویری مرتب سازی برانگیخته کنید که مرگ را برانگیخت ، یا به قول او "سوت مرگ". اسنایدر به پیکسار افتخار می کند ، زیرا فیلم های آنها به این موضوع توجه دارند.


ما در طول هر فیلم پیکسار چشم خود را گریه می کنیم

بالا


در مقطعی به پایان هر فیلم پیکسار ، "آن لحظه" وجود دارد. از جایی بیرون می آید و مانند یک تن آجر به چشم می خورد. سپس ، مهم نیست که چند بار آن را دیده ایم ، ناگهان کمی غبار در چشمان ما می شود. آنتون ایگو راتاتویلی رمی را می خورد و می یابد که به یک خاطره کودکی برگشته است. کاپیتان B. McCrea برای اولین بار از صندلی خود خارج می شود تا کنترل Axiom را به دست گیرد. Incredibles سرانجام به عنوان یک تیم ابرقهرمان کنار هم قرار می گیرند. کارل دفترچه کتاب الی را باز می کند و می آموزد که او بدون پشیمانی درگذشت.


تا زمانی که دوباره فیلم را تماشا نکنید ، واضح نیست ، اما اغلب اوقات ، کل فیلم ساخته شده است تا این لحظه ممکن باشد. ما قبلاً اظهار داشتیم که شخصیت های پیکسار دارای نقص مهلکی هستند ، دروغی مضر که برای راحتی به آن می چسبند (به جز Wall-E ، او کامل است). لحظه ای که بیشترین فریاد را در هر فیلم پیکسار دارید این است که شخصیت اصلی سرانجام این دروغ قدیمی را که باعث بدبختی آنها می شود دور می کند و یاد می گیرد دنیای اطراف خود را همانطور که واقعاً برای اولین بار است ببینید. مارلین کشف می کند که نمو می تواند همه به تنهایی رشد کند. وزوز سعی می کند که یک Space Ranger باشد و شادی ساده بودن اسباب بازی را در آغوش می گیرد. کارل باور خود را متوقف می کند که "ماجراجویی در آنجاست" و می فهمد که هر روز یک ماجراجویی است وقتی که با کسی که دوستش دارید می باشد. اوه خداحافظ ، ما از قبل چشم مه آلود داریم.


تخم های عید پاک از فیلم های آینده

Monsters، Inc.


فیلم های پیکسار پر از تخم مرغ های عید پاک هستند. کامیون Pizza Planet از Toy Story حداقل در یک فیلم تقریباً یک بار ظاهر می شود. شماره سریال A113 در همه جا وجود دارد ، به عنوان گره از شماره اتاق بخش انیمیشن در انستیتوی هنر کالیفرنیا. احتمالاً جذاب ترین عنصر عود کننده ، اشاره ای است به آنچه در آینده خواهد بود. در هر مقطع از هر فیلم بعد از اولین داستان اسباب بازی ، یک شیء از یک فیلم آینده در جایی قرار خواهد گرفت ، اغلب اوقات شخصیتی را به تصویر می کشد که مخاطبان حتی نام آن را نمی دانند.


اگر همه آنها را فهرست کردیم ، می خواهیم تمام روز در اینجا باشیم ، اما در اینجا چند مورد برای شما ایده وجود دارد. در Monsters، Inc. موارد متعددی از اسباب بازی های نمو وجود دارد که در اطراف آنها قرار دارد. در یافتن نمو ، پسری در مطب دندانپزشک مشغول خواندن کتاب طنز آقای باورنکردنی است. چوب پیاده روی کارل فردریکسن ، کامل با پای توپ تنیس ، دو بار در WALL-E ظاهر می شود. در Up ، یک دختر کوچک را می توان با یک خرس Lots-o-Huggin 'دید. کلبه جادوگر در Brave دارای یک حکاکی چوبی از سالی است و به عنوان یک گره از دانشگاه Monsters است. در Cars 3 ، گیتار ارنستو دو لا کروز در حال آویزان کردن پشت دیوار است که در یک نوار بازی می کند. و سرانجام ، در Incredibles 2 ، یکی از اسباب بازی های Jack-Jack ، دوک کابوم از Toy Story 4 است.


دفعه بعد که جدیدترین فیلم پیکسار را تماشا می کنید ، در جستجوی جسمی باشید که از جای خود خارج شود. این ممکن است فقط یک پیش نمایش کی از آنچه قرار است در آینده باشد باشد.


دنباله "بیدار" تر از اول خواهد بود

Incredibles 2


علی رغم بسیاری از ویژگی های مثال زدنی ، اوایل پیکسار ، دقیقاً مثل یک شخصیت پیکسار ، نقص غم انگیزی داشت. برای 12 فیلم اول خود ، آنها یک شخصیت زن و زن تنها نداشتند. حتی وقتی قهرمان آنها اسباب بازی یا ماشین مسابقه ای بود ، آنها به طور مداوم توسط مردان سفید پوست ابراز می شدند و مانند مردان سفید پوست "کدگذاری شده" می شدند.


اما اخیراً پیکسار در این زمینه بهتر شده است. Brave و Inside Out پیشکسوتان زن هستند و Coco یک شخصیت لاتین دارد. راه بزرگ دیگر که آنها به مردم حاشیه نشین توجه بیشتری نشان داده اند ، تغییر چیزها در ادامه است.


زمان نوشتن دانشگاه هیولا زمانی وجود داشت که تازه کار نمی کرد. داستان همیشه مایل بود درباره مایک باشد ، اما او فقط در فیلم اول یک شخصیت پشتیبان بوده است. سرانجام ، نویسندگان دست از جنگ کشیدند و فیلم به طرز چشمگیری بهبود یافت. از آن زمان تا کنون ، فرمول پیکسار برای دنباله ها این بوده است که از فیلم اول الف شخصیتی کم تحمیل بگیردمن آنها را به ستاره تبدیل می کنم. فیلم هایی مانند Finding Dory ، Incredibles 2 و Toy Story 4 شخصیت های سابق حاشیه ای از Dory ، Elastigirl و Bo Peep را به تصویر می کشند و سپس به داستانهای خود می پردازند که لیاقت آن را دارند.


خوشبختانه ، به نظر می رسد که بالاخره پیکسار یک "لحظه Pixar" از خودش داشت و نقص غم انگیز خودش را برطرف کرد ، هنگامی که سازندگان بالاخره این سؤال را پرسیدند: "اگر کسی غیر از شخص سفیدپوست احساساتی داشته باشد ، چه می شود؟



حق رای دادن فیلم که توسط یک بازیگر ذخیره شده است

این اتفاقات در هر فیلم Fast and the Furious اتفاق می افتد

این اتفاقات در هر فیلم Pixar رخ می دهد

فیلم هایی که باعث شده مخاطبان فرار کنند

فیلم های ترسناک که تماشاگران از آن خارج شدند

فیلم های ترسناک که قبل از مرگ باید ببینید

، ,یک ,فیلم ,پیکسار ,های ,کند ,می کند ,می شود ,، اما ,، و ,را به

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خزه های بزگ halit21 وبلاگ شخصی پوشش سلولزی fairan siamak33 مطالب اینترنتی neginfkavir دکتر اخبار بازی